کد مطلب:277170 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122

اعتراف دشمنان اسلام به سازندگی انتظار
این حقیقت كه انتظار ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) بذر تمام انقلاب های شیعی در طول تاریخ حیات اسلام است چنان مسلّم و بدیهی است كه حتّی مخالفان شرقی و غربی اسلام نیز بدان معترفند و با همه عناد و لجاجی كه با اسلام و قرآن و مسلمانان و مكتب انسان ساز تشیّع دارند و از هیچ گونه تهمت و دروغ و افتراء خودداری نمیورزند،



[ صفحه 240]



بی پرده از سازندگی انتظار سخن می گویند و آن را یكی از عقاید انقلاب آفرین كم نظیر «تشیّع» می شمارند.

«ای.پ.پتروشفسكی» تاریخدان، و ایران شناس فرهنگستان علوم شوروی ـ كه در توجیه تاریخ ما با معیارهای حزبی، گرچه به زور مسخ و تحریف، سخت استاد است ـ در این زمینه می نویسد:

«چشم به راه «مهدی» بودن، در عقاید مردمی كه نهضت های قرن سیزدهم را در ایران به پا داشتند، مقام بلندی داشته است، ولی در قرن چهاردهم و پانزدهم میلادی، این عقیده راسخ تر و مشهودتر گشت... داستانی كه «یاقوت حموی» نقل می كند بسیار آموزنده است... در شهر «كاشان»، سران شهر، هر روز هنگام سپیده دم از دروازه خارج می شدند و اسب زین كرده ای را «یَدَك» می بردند، تا قائم مهدی، در صورت ظهور، بر آن سوار شود. در زمان فرمانروایی «سربداران» نیز... در سبزوار... به طوری كه «میرخواند» در «روضة الصفا» می گوید: هر بامداد و شب، به انتظار «صاحب الزمان» اسب كشیدندی». [1] .

به عقیده ما هرچند كه جناب «پتروشفسكی»، تاریخدان و ایران شناس فرهنگستان علوم شوروی، تمام آموخته های خود را از افسانه های ساخته و پرداخته دست دشمنان تشیّع فرا گرفته، و در توجیه این افسانه ها سخت ماهر است؛ ولی در عین حال، جای بسی تعجّب است كه گویا به خاطر مبارك حضرت استاد نرسیده است كه تمام عبارات و گفته هایشان حاكی از بیداری، آگاهی، روشن دلی، آمادگی، و تلاش و كوشش ناشی از انتظار نهضت آفرین تشیّع است، و چنین اقرار و اعتراف روشنی با مخدّر بودن «دین» و عامل انحطاط و عقب ماندگی بودن آن سازگار نمی باشد. و گرنه حتماً در این تعابیر رسا و گویا كه حاكی از سازندگی عقیده نجات بخش و تحرّك آفرین انتظار است، تجدید نظر می نمودند.

«جیمز دار مستتر»، شرق شناس و زبان دان «معروف» فرانسوی نیز، كه به شیوه



[ صفحه 241]



غربیان، سخت می كوشد تا در اصالت اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) خدشه وارد كند، در این باره می گوید:

«در حلّه كه نزدیك بغداد واقع است... همه روزه پس از نماز عصر، صد نفر سوار با شمشیر برهنه می رفتند و از حاكم شهر اسبی با زین و برگ می ستاندند و... فریاد می زدند كه: تو را به خدا، ای صاحب الزمان! تو را به خدا بیرون بیا.

... صفویّه هرچند «سیّد» بودند و از اولاد علی (علیه السلام) به شمار می آمدند، خود را فقط نایب امام و حكّام موقتی محسوب می داشتند... و مهدی غایب (علیه السلام) را بر خود مقدّم می دانستند. پادشاهان صفوی، در كاخ خود در اصفهان، دو اسب با زین افزار مجلّل، مجهّز داشتند تا برای سواری مهدی حاضر باشد». [2] .

ما بدین جهت كه سخنان این شرق شناس و زباندان یاوه سرای فرانسوی تا چه اندازه حقیقت دارد، كاری نداریم؛ ولی سخن ما در این است كه این جناب مستشرق نیز، چون به خوبی دریافته است كه چشم به راهی قیام قائم آل محمّد (علیهم السلام) مایه سرسختی، مقاومت و استقامت بی نظیر شیعیان در برابر استعمارگران و زورگویان چپاولگر است، از این رو به اروپائیان استعمار كننده و غارتگر هشدار می دهد كه:

«قومی را كه با چنین احساسات پرورش یافته است، می توان كشتار كرد؛ امّا مطیع نمی توان ساخت». [3] .

آری خواننده عزیز! از دیدگاه مكتب تشیّع، انتظار، لفظ نیست، گفتار نیست، توقّع تنها نیست، امید و آرزوی خالی نیست؛ بلكه پندار و كردار است، عمل و حركت است، نهضت و مبارزه است، تلاش و كوشش است، صبر و مقاومت است، جهاد و فداكاری است. و از این رو، ریشه تمام حركتها و نهضت های اسلامی و جنبش ها و قیام های شیعی پس از رحلت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) تا كنون، همین روح حركت بخشی انتظار است.

بنابراین، باتوجّه به كلّیه مطالبی كه تا اینجا گفته شد روشن می گردد كه:

«انتظار نه تنها آرامش موقّت نیست، بلكه اعتراضی دایمی علیه



[ صفحه 242]



بی عدالتی هاست. و نه تنها تسلّی دادن نیست؛ بلكه برافروختن و تحریك كردن برای احقاق حق و ابطال باطل است. انتظار، پذیرش نوعی انقلاب، تحوّل و تكامل، هدفداری و معنی داری است. موجبی برای دفاع جاودانه از هدف و مسلك است. سرمایه ای روحی برای تكامل و تعالی و حفظ جنبه های انسانی و ایدئولوژیكی است. انتظار، عامل تحرك است. اسلحه ای قوی و برّان علیه روح مردگی است. نجات از اعتزال و كناره گیری است. موجد تحوّل است. بر این اساس، انتظاری خلاف چنین جهت، از آنِ بی عرضه ها وبی شخصیتهاست». [4] .

اینك بنگرید كه منتظر راستین ظهور در فضای حیات بخش انتظار، به چه میزان از رشد و كمال و فداكاری و از خود گذشتگی می رسد و در زادگاه امام معصوم خود، در شهر سامرا، به یاد قائم منتظر، كه امر او روشن تر از خورشید فروزان است، چگونه حماسی و شورانگیز، لب به سخن می گشاید و با وی راز دل می گوید و پیمان فداكاری و از خودگذشتگی می بندد و خویشتن را برای جهاد و مبارزه در پیشگاه حضرتش، آماده می نماید.

«واشهدك یا مولای... وهو عهدی إلیك... فلو تطاولت الدّهور وتمادت الأعمار لم أزدد فیك إلاّ یقیناً ولك إلاّ حبّاً وعلیك إلاّ متّكلاً ومعتمداً ولظهورك إلاّ متوقّعاً ومنتظراً ولجهادی بین یدیك مترقّباً، فأبذلُ نفسی ومالی و ولدی وأهلی وجمیع ما خوّلنی ربّی بین یدیك والتصرّف بین أمرك». [5] .

«مولای من! شاهد باش... این پیمان من با تو است... كه اگر روزگار غیبت تو به درازا كشد، از ایمان به تو برنگردم؛ بلكه بر یقینم بیفزاید ودوستیم به تو زیادتر شود وبیشتر به تو پشت گرم وقوی دل گردم وبا اشتیاق فراوان تر انتظار ظهور تو را داشته باشم و برای جهاد در پیشگاه تو آماده تر شوم. پس اینك، جانم، مالم، فرزندانم، همسرم وهرآنچه خدای به من ارزانی داشته است به راه تو فدا می كنم و فرمان تو را بی چون و چرا گردن می نهم».



[ صفحه 243]



به راستی كه این عشق و علاقه، عاطفه و محبّت و مهر و مودّت را نسبت به كدام یك از پیشوایان عادی دیده اید؟ كه انسانی از راه صدق و صفا این گونه آشفته و جگر سوخته سخن بگوید و تنها در فضای حیات بخش انتظار، این گونه با محبوب خود راز و نیاز كند، و از درد فراق و دوری هجران زار زار بنالد و از پیمان و ایثار و انتظار و جهاد مشتاقانه سخن براند. با یك دنیا شوق و امید اعلام آمادگی كند و دردمندانه سر بر آستان محبوب خویش بساید و جان و تن را برای شركت در نهضتی عظیم سرمایه بگذارد.

شما را به خدا! آیا سخنی از این انگیزنده تر، فریادگرایانه تر و ناله ای پر سوز و گدازتر دیده اید؟

اكنون ای خواننده فرزانه! به مطالبی كه ما در ابتدای همین بحث، تحت عنوان «انتظار فرج از دیدگاه نظامهای سلطه گر» آوردیم، نظری دو باره بیفكن، تا دریابی كه مدّعیان دروغین «اندیشه علمی»، چگونه به دین خدا تهمت می زنند، و افترا می بندند، و می گویند: انتظار فرج امام زمان (علیه السلام) «عامل انحطاط و عقب ماندگی است»، در حالی كه همه آن تهمتها و افتراها برازنده دامان خود آن آلوده دامنان رسوای تاریخ است.

از مجموع مطالبی كه تا اینجا در باره «انتظار» گفتیم، نتایج ارزشمندی به دست می آید كه اینك به آنها اشاره می كنیم:

1 ـ انتظار فرج، وعده حتمی الهی است.

2 ـ انتظار فرج، نوعی عبادت است.

3 ـ انتظار فرج، ایمان به غیب است.

4 ـ انتظار فرج، اقرار و اعتراف به یگانگی خدا، و رسالت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) و پیشوایی امامان معصوم (علیه السلام) است.

5 ـ انتظار فرج، تلاش و كوشش و سازندگی است.

6 ـ انتظار فرج، عامل مقاومت، استقامت و پایداری است.

7 ـ انتظار فرج، نوعی فریاد و خروشی از درون، و نوعی اعراض و اعتراض و روی گردانی و بی اعتنایی به نظامهای موجود، و عدم پذیرش سلطه ها، و اعراض از ابراز قدرت زمامداران خودسر، خودبین و خودپرست است.

8 ـ انتظار فرج، با دو بُعد جاذبه و دافعه (یعنی امید و یأس) یكی از عامل های



[ صفحه 244]



اساسی تحرك در تاریخ بشر است كه، ابرهای تیره و تار یأس و بدبینی را از آسمان روح و فكر و اندیشه آدمی دور می سازد و منتظران واقعی را به پیش می راند و با شتابی شگفت انگیز آنان را به سوی ترقّی و كمال سوق می دهد و از خود باختگی و تسلیم در برابر باطل بازشان می دارد و بدینوسیله، آنان را برای یك آینده روشن بسیج می نماید و نیروها را برای فداكاری و از خود گذشتگی و ایثار، در راه به پاداشتن حق، آماده تر، افكار را بیدارتر، آمادگیها را افزون تر، عشقها را آتشین تر، انقلابها را سریع تر و راه را برای رسیدن به یك جامعه اصیل كاملاً اسلامی به معنی واقعی كلمه، هموارتر می سازد.

بنابراین، «انتظار فرج» نه تنها عامل ركود و سستی و مایه انحطاط و عقب ماندگی نیست؛ بلكه یكی از بزرگترین و مهمترین عوامل پیشرفت به شمار می رود و از آن جایی كه دائماً احساسات را بر می انگیزاند، و منتظران را به آینده امیدوار می سازد و به آنان دل گرمی می دهد، تا در برابر زورگویان و مستكبران و ستم پیشگان، تسلیم نشوند، برای احیای حقوق از دست رفته خود به پاخیزند و پیوسته تلاش كنند و با سیاستهای فریبكارانه و خدعه آمیز حكومتهای زور و جور بجنگند، رزمی تدافعی، نبردی دایمی و پیكاری مستمر و جاودانه است كه به عنوان مقدّمه «جنگ بزرگ» برای رهایی مظلومان از چنگال ظالمان تا قیام قائم آل محمّد (علیهم السلام) ادامه دارد و رزم آوران این نبرد جاودانه، منتظران با ایمانی هستند كه پیوسته هشیار و بیدار و آگاهانه، در درون كمینگاه صبر و انتظار، زیر پوشش كتمان و سكوت، به پیكار مقدّس خود ادامه می دهند و شبانه روز در انتظار فرج آخرین حجّت خدا، و ظهور آن امام غایبی كه با قیام مقدّسش سراسر روی زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود، چشم به راهند.

و دلیل این انتظار و چشم براهی هم همان نویدهای صریح قرآن كریم و روایات معتبر و متواتری است كه مسأله ظهور مهدی موعود (علیه السلام) و امید به آینده را به عنوان یك وعده الهی تخلّف ناپذیر مطرح نموده، و مسلمانان را به آینده ای روشن و درخشان امیدوار ساخته، و به آنان وعده فتح و پیروزی نهایی داده، و با صراحت و قاطعیّت اعلام كرده اند كه در آینده، «صالحان و پاكان» وارثان زمین خواهند گردید، و بر همه جهان حكومت خواهند كرد، و برای همیشه بساط ظلم و ستم برچیده خواهد شد و جهان بشریّت از لوث وجود افراد نا صالح پاك خواهد گردید.



[ صفحه 247]




[1] اي.پ. پطروشفسكي، نهضت سربداران خراسان، ترجمه كريم كشاورز، ص 15 و 16.

[2] دار مستتر، مهدي از صدر اسلام تا قرن 13 هجري، ترجمه محسن جهانسوز، ص 38 و 39.

[3] همان، ص 79.

[4] مسأله انتظار، ص 103.

[5] مفاتيح الجنان، باب سوّم، زيارت دوّم حضرت صاحب الزمان (عليه السلام).